شاخص اطمینان مصرف کننده Consumer Confidence Index
شرایطی را در نظر بگیرید که در یک جمع، شما به دوست خود اطلاع دهید که میخواهید ماشین خود را عوض کنید و یک مدل بالاتر را خریداری نمایید و دوست شما هم میگوید قصد دارد منزل خود را جا به جا کند تا به محله بهتری نقل مکان کند. یکی از همراهان اشاره میکند که به تازگی در کسب و کار خود با مشکل مواجه شده و دیگری میگوید قرار است سیستم عامل خود را ارتقا دهد.
در چنین شرایطی به نظر تقاضای مصرف کننده قوی است. برنامه ی شما برای ارتقای مدل ماشین و جا به جایی دوست شما به یک محله بهتر نشان میدهد که اطمینان کافی برای پرداخت اقساط و هزینه های این جا به جایی را دارید. از طرفی بین این گفت و گو یکی از همراهان با مشکل در کسب و کار مواجه شده، اما اقتصادانان نتیجه میگیرند که اعتماد مصرف کننده بالاست. این این موضوع برای اقتصاد بسیار خوب است چرا که به طور متوسط، دو سوم فعالیت های اقتصاد ملی یا همان تولید ناخالص داخلی (GDP) در دست مصرف کنندههاست.
اطمینان مصرف کننده که توسط شاخص اطمینان مصرف کننده (CCI) اندازه گیری میشود عبارت است از درجه خوشبینی درباره وضعیت اقتصادی که مصرف کنندهها (مثل من و شما) از طریق فعالیتهای اقتصادی، پس انداز کردن و خرج کردن اظهار میکنند. مقدار این شاخص به صورت ماهانه و بر اساس نتایج حاصل از نظرسنجی خانوار مصرف کننده و نظرات آنها درباره وضع کنونی اقتصاد و انتظارات آتی آنها تنظیم میشود. نظراتی که درباره وضع کنونی اقتصاد داده میشود حدود ۴۰% شاخص را تشکیل میدهد و انتظارات از شرایط آینده مردم ۶۰% باقیمانده را کامل میکند.
در سادهترین تعریف، زمانیکه اعتماد مصرف کننده بالا میرود در نتیجه مصرف کننده پول خرج میکند، که نشان دهنده پایداری سلامت اقتصاد است. زمانیکه اعتماد مصرف کننده کمتر میشود، نشاندهنده این است که اقتصاد دچار مشکل شده است یا بیشتر از این کوچک خواهد شد.
کارخانهها، خرده فروشان، بانک ها و دولت تغییرات CCI را زیر نظر میگیرند تا بتوانند این داده را در روند تصمیم گیریهایشان وارد کنند. در حالتی که تغییرات شاخص کمتر از ۵% باشد معمولاً به عنوان یک عدد بی اهمیت کنار گذاشته میشود ولی تغییرات بالای ۵% یا بیشتر، نشان دهنده تغییرات در روند اقتصادی است.کاهش ماه به ماه این روند نشان دهنده این است که مصرف کنندهها یک نگرش منفی به توانایی خود برای حفظ یا به دست آوردن یک شغل خوب دارند.
باید به یاد داشته باشید، که این شاخص به ما نمیگوید چه اتفاقی قرار است بیافتد، بلکه تنها میگوید چه اتفاقی رخ داده یا در جریان است.
- مطالب پیشنهادی
- تحلیل ارز دیجیتال | بهترین تحلیل ارزهای دیجیتال پربازدید
- تحلیل طلا | تحلیل تکنیکال طلا جهانی و پیش بینی قیمت طلا در ایران
- آموزش ارز دیجیتال | دوره مقدماتی رایگان آموزش مفاهیم ارز دیجیتال
- آموزش تحلیل تکنیکال | دوره رایگان آموزش مقدماتی تحلیل و بررسی تکنیکال
شاخص خرده فروشی یا Retail Sales
خرده فروشی عبارت است از خرید کالاهای نهایی و خدمات توسط مصرف کنندگان و مشاغل (یک مواد اولیه ای تولید میشود سپس تولیدکننده محصول نهایی را ساخته و بعد از فروش عمده به خرده فروش تحویل داده میشود و در نهایت مصرف کننده از خرده فروش محصول را خریداری میکند.)
دادههای خرده فروشی ایالات متحده به دادههای اصلی و خالص تقسیم میشوند. دادههای خرده فروشی خالص شامل خرید خودرو و بنزین نمیشود. دلیل این کار آن است که قیمت خودرو و بنزین بسیار نوسانی است. اداره آمار، دادههای خرده فروشی را به صورت تغییرات ماهانه و سالانه منتشر میکند. اما دادههای ماهانه مهمتر هستند، چرا که به خوبی نوسانات کوتاه مدت را در فعالیت مصرف کنندگان نشان میدهد.
گزارشهای خرده فروشی از دادههای دریافت شده توسط اداره آمار از حدود ۱۲ هزار فروشگاه، موسسه و خرده فروشی از جمله فروشگاههای آنلاین گردآوری میشوند. شرکتها به طور تصادفی و بر اساس معیارهای خاص ( از جمله منطقه تجاری، تعداد کارکنان، منطقه جغرافیایی و..) انتخاب میشوند و هر پنج سال نمونههای جدید جایگزین میشوند.
نکات مهم در مورد شاخص خرده فروشی
- خرده فروشی شامل فروش خدمات و کالاهای بادوام و غیر بادوام در یک بازه زمانی خاص است.
- هزینههای مصرفکننده (Consumer spending) تقریباً ۷۰٪ تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است و شاخص خرده فروشی را به یک شاخص اقتصادی خوب تبدیل میکند.
- اداره سرشماری ایالات متحده هر ماه داده های مربوط به خرده فروشی را منتشر میکند.
آمار خرده فروشی یک شاخص قوی از سلامت اقتصاد و اینکه آیا در حال انقباض است یا در حال انبساط به ما میدهد. درصد افزایش یا کاهش این آمار به خوبی نشان میدهد که اقتصاد با چه سرعتی در حال انقباض یا انبساط است. آمار خرده فروشی بسیار قوی یا بسیار ضعیف میتواند فشارهای صعودی یا نزولی بر قیمتها را نشان دهد، به خصوص اگر آمار در همان جهت چند ماه به حرکت خود ادامه دهند.
یکی از دلایل اصلی که آمار خرده فروشی میتواند بازارها را به حرکت درآورد، همبستگی قوی آن با تورم است. اعداد بالا برای آمار خرده فروشی، معمولا با آمار قوی در تورم همراه خواهد بود. به همین ترتیب، افزایش تورم بر نرخهای بهره فشار صعودی وارد میکند. بنابراین آمار خرده فروشی بالا بر نرخ بهره تاثیر گذار است.
گزارش خرده فروشی به شما میگوید که چه میزان تقاضا برای کالاهای مصرفی وجود دارد. این نرخ مهم است زیرا هزینه های مصرف کننده تقریبا ۷۰٪ از کل تولید اقتصادی را تشکیل میدهد. هرچه اعداد خرده فروشی بالاتر باشد، افزایش نرخ بهره محتملتر خواهد بود.
زمانی که دادههای خرده فروشی به طور مداوم قوی باشد، نشانهای از رشد اقتصاد به ما میدهد و میتوانیم انتظار داشته باشیم که تورم همراه با رشد اقتصاد افزایش مییابند. دادههای اشتغال نیز باید در حال بهبود باشد، زیرا کالاها باید قبل از فروش تولید شوند و این مساله منجر به افزایش اشتغال میشود.
شاخص فعالیت فدرال رزرو فیلادلفیا یا Phily Fed
شاخص فعالیت فدرال رزرو فیلادلفیا یا نظرسنجی فیلی فد (فیلی فدرال)، یک شاخص بانک مرکزی فدرال رزرو منطقه ای است که تغییرات رشد کسب و کارهای مختلف را اندازه گیری میکند. همچنین به عنوان “نظرسنجی چشم انداز کسب و کار” شناخته میشود. در واقع شاخص فعالیت فدرال رزرو فیلادلفیا، سطح نسبی شرایط عمومی تجارت در منطقه زیر نظر فدرال رزرو فیلادلفیا که شامل مناطقی از ایالات نیوجرسی، دلاویر و پنسیلوانیاست را ارزیابی میکند.
هدف از این نظرسنجی ارائه تصویری فوری از فعالیت های تولیدی فعلی در این منطقه و همچنین ارائه یک پیش بینی کوتاه مدت از شرایط تولید در منطقه است که با توجه یه وسعت و اهمیت منطقه نظرسنجی ، ممکن است نشانه ای از شرایط در سراسر ایالات متحده باشد.
همچنین نظرسنجی Philly Fed معیاری برای رشد تولید منطقه ای است. زمانی که شاخص بالای صفر باشد، نشان دهنده رشد تولید در کارخانه ها و زمانی که زیر صفر باشد، نشان دهنده انقباض است. از آنجا که تولید بخش عمده یک اقتصاد است، این گزارش تأثیر زیادی بر رفتار بازار دارد.
- این نظرسنجی میتواند نشانه های اولیه مشکلات یا پیشرفت در بخش مختلف و در نتیجه در کل اقتصاد ایالات متحده را ارائه دهد.
- میزان شاخص زیر صفر نشان دهنده رکود اقتصادی است.
- روش تاثیر آن بر دلار بدین صورت است که قرائت بالاتر از حد انتظار یا پیشبینی میتواند برای دلار آمریکا مثبت / صعودی باشد ، در حالی که قیمتی کمتر از حد انتظار باید برای دلار آمریکا منفی / نزولی باشد
- میزان تاثیر لحظه ای این شاخص در بازار ارز، پایین است ولی برای تحلیل های بلندمدت بسیار مهم است.
آمار مدعیان بیکاری یا Unemployment claims
گزارش هفتگی مدعیان بیکاری (Unemployment Claims) گزارشی در تقویم اقتصادی ایالات متحده آمریکا است و شامل دو بخش است که یکی از آنها آمار اولیه مدعیان بیکاری (Initial Jobless Claims) است که این آمار تعداد افرادی را که در یک هفته گذشته برای اولین بار درخواست دریافت بیمه بیکاری کردهاند را، اندازهگیری میکند. همچنین مدعیان بیکاری ادامهدار (Continuing Jobless Claims)، تعداد افرادی هستند که در حال حاضر از بیمه بیکاری استفاده میکنند.
تغییرات بیش از ۳۰ هزار نفر به سمت بالا یا پایین قابل توجه است. اما اگر کمتر از این سطح باشد، به عنوان نوسانات طبیعی شناخته میشود. اگر تعداد مدعیان دریافت مزایای بیکاری به طور مداوم افزایش یابد یا نسبتا زیاد باشد، به این معنی است که افراد زیادی در حال از دست دادن شغل خود هستند. در این صورت احتمالا شاهد افزایش بیکاری یا کند شدن رشد بازار کار خواهیم بود.
در چنین شرایطی، سرمایهگذاران ومعاملهگران استنباط میکنند که اقتصاد وضعیت خوبی نداشته و ممکن است گزارش بعدی، تغییرات ماهانه اشتغال بخش غیر کشاورزی آمریکا ضعیف باشد.
- در مجموع رشد تعداد مدعیان برای بازار کار و اقتصاد منفی و کاهش آن مثبت تلقی میشود.
شاخص قیمت تولید کننده یا Producer Price Index (PPI)
شاخص PPI یک شاخص اقتصادی است که حرکت قیمتها را از دیدگاه فروشندگان و تولید کنندگان ارزیابی میکند. به عبارت دیگر، شاخص PPI نشان میدهد که تولید کنندگان برای تولید محصولاتشان چه میزان هزینه میکنند.
کسب و کارها اغلب با تامین کنندگان قراردادهای بلندمدت منعقد میکنند. از آنجایی که قیمتها در طول زمان تغییر میکنند، انعقاد چنین قراردادهایی با یک قیمت واحد دشوار است. در عوض کسب و کارها و تامین کنندگان معمولا بندی در قرارداد میگذارند که هزینهها را با شاخصهایی مانند PPI تنظیم میکند.
به عنوان مثال، شرکت A یک قطعه را سفارش میدهد. تامین کننده تضمین میکند که به مدت سه سال این قطعه را تامین کند. هزینه اولیه قطعه یک دلار است اما تا سه سال آینده ممکن است قیمت قطعه نوسانات زیادی را متحمل شود. بنابراین، شرطی در قرارداد ذکر میشود که به موجب آن قیمت قطعه هر سه ماه یکبار طبق دادههای PPI تعدیل شود. فرض کنیم این شاخص پس از سه ماه ۲ درصد افزایش را نشان دهد، در این صورت هزینه تامین قطعه برای سه ماه آینده ۱.۰۲ دلار خواهد بود. بدین ترتیب تامین کننده میتواند با خیال راحت نوسانات قیمت را به تولید کننده منتقل کند.
شاخص PPI خالص تغییرات قیمت غذا و انرژی را از شاخص کل حذف میکند. همچنین این شاخص تغییرات قیمت در خدمات را نیز حذف میکند. دلیل این کار این است که قیمت غذا و انرژی نوسانات بسیار زیادی دارد، به همین سبب به سختی میتوان روند حرکت تورم تولید کننده را ردیابی کرد. دلیل حذف خدمات نیز این است که حقوق و دستمزد جزء بزرگی از هزینهها در این صنایع است و با نوسان آن، هزینه خدمات نیز تغییر میکند.
- تغییرات مثبت در شاخص قیمت تولیدکننده نشانه بالارفتن هزینههاست و این افزایش قیمتها درنهایت روی مصرفکنندگان اثز خواهد گذاشت. اگر این تاثیر به اندازه کافی زیاد باشد، اعداد و ارقام آتی شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) نیز افزایش خواهد یافت که این امر حاکی از افزایش سطح عمومی قیمتها خواهد بود.
مزیت اساسی دادههای PPI این است که این دادهها تورم را پیش از آنکه به مصرف کننده برسد، پیشبینی میکنند. سیاستگذاران و معاملهگران با تعقیب روند شاخص PPI میتوانند متوجه شوند که قیمتها به کدام سمت در حال حرکت است به عنوان مثال، افزایش در شاخص PPI صنعت فولاد میتواند نشان دهنده افزایش قیمت تولیدات مرتبط با این صنعت (مانند خودروسازی) طی ماههای آتی باشد.
نرخ بیکاری Unemployment Rate
نرخ بیکاری (unemployment rate)، به درصدی از کل افراد در سن اشتغال گفته میشود که فعالانه به دنبال یافتن شغل هستند، اما هنوز شغلی پیدا نکردهاند. در واقع این آمار افرادی که در جستجوی کار نیستند و همچنین افراد ناتوان و سالمند یا کودکان را لحاظ نمیکند.
در ایالات متحده آمار نرخ بیکاری معمولا در اولین جمعه هر ماه منتشر میشود.
نرخ بالای بیکاری به این معنی است که بخش قابل توجهی از مردم درآمد پایداری برای زندگی ندارند. در نتیجه تمایلات مصرفی بیکاران به طور طبیعی محدود به ارضای نیازهای اساسی و اولیه است. در اقتصادهای بزرگ که با مازاد عرضه مواجه هستند، در صورت عدم مصرف توسط مصرف کنندگان، شاهد کاهش قیمت محصولات خواهیم بود که این مساله به خودی خود منجر به تعطیلی برخی از کسب و کارها و در نتیجه باز هم افزایش بیکاری میشود.
بیکاری بالا مانند یک سونامی سریعا رشد اقتصادی را کُند، قدرت خرید مردم را تضعیف، کسب و کارها را کوچک و هزینههای دولت را افزایش میدهد.
در طرف دیگر نرخ بیکاری پایین به این معنا است که بسیاری از شهروندان درآمد خوب و مطمئنی دارند. آنها میتوانند فراتر از نیازهای اولیه خود را برآورده کنند و به صورت فعالانه در اقتصاد مشارکت داشته و تقاضا ایجاد کنند. در نتیجه تقاضا افزایش یافته و رشد اقتصادی شتاب میگیرد. این موضوع باعث میشود قیمت محصولات افزایش پیدا کنند. با افزایش قیمتها، کارمندان و کارگران خواستار حقوق بالاتر خواهند بود. این موضوع باعث میشود که حاشیه سود کسب و کارها کاهش پیدا کند. کاهش حاشیه سود کسب و کارها در نهایت اقتصاد را وارد رکود میکند.
دادههای نرخ بیکاری به سه شکل بر نرخ ارز تاثیر میگذارند:
۱– وقتی نرخ بیکاری بالاتر از حد انتظار است، نرخ ارز کاهش مییابد. هنگامی که نرخ بیکاری افزایش مییابد، فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش میدهد که این مساله منجر به کاهش ارزش ارز میشود. در مرحله بعدی اگر فدرال رزرو شکست بخورد، دولت با استخدام دولتی یا ارائه مزایای بیکاری سعی در بهبود تقاضا در کشور میکند. بنابراین نرخ بیکاری بدتر از حد انتظار بر روی ارز تاثیر منفی میگذارد.
۲– وقتی نرخ بیکاری پایینتر از حد انتظار است، یعنی اقتصاد در حال بهبود است و تقاضا افزایش مییابد. بنابراین بانک مرکزی برای کاهش تقاضا مجبور خواهد بود نرخ بهره را افزایش دهد. در این زمان نرخ ارز افزایش مییابد.
۳– وقتی نرخ بیکاری کمتر از نرخ طبیعی باشد، یعنی فدرال رزرو مجبور به اتخاذ فوری سیاستهای انقباضی است. در غیر این صورت تورم شدیدا افزایش مییابد. با این حال، سطح نرخ طبیعی بیکاری موضوعی است که نمیتوان در مورد آن با قطعیت صحبت کرد. عدهای آن را ۵.۵ درصد و عدهای دیگر ۴.۵ درصد تخمین میزنند. به هرحال هنگامی که نرخ بیکاری شدیدا کاهش یابد و به زیر نرخ طبیعی بیکاری برسد، انتظار افزایش قدرت ارز را داریم.
شاخص قیمت مصرف کننده یا Consumer Price Index
این شاخص بهطور منظم توسط اقتصادهای بزرگ منتشر میشود و بامطالعه آن میتوان رشد اقتصادی و سطوح تورم فعلی را بررسی کرد. دادههای تورمی مورد مطالعه در شاخص CPI، بهصورت قدرت خرید و افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد نمود پیدا میکند که میتواند بر سیاستهای پولی یک کشور تاثیرگذار باشد.
شاخص قیمت مصرف کننده با میانگینگیری تغییرات قیمتها برای هر محصول در یک سبد از پیش تعیینشده کالاهای مصرفی شامل مواد غذایی، انرژی و خدماتی (شامل مراقبتهای پزشکی) محاسبه میشود.
در بیشتر موارد تورم بالا سیاستگذاران را مجبور به افزایش نرخ بهره میکند تا بدینترتیب سرعت اقتصاد کاهش یافته و تورم کنترل شود. ازیکطرف هرچه نرخ بهره یک کشور افزایش یابد، احتمال تقویت ارز رایج آن کشور بیشتر است. برعکس کشورهایی که نرخ بهره پایینتری دارند، اغلب ارز رایج ضعیفتری دارند. بهعلاوه دادههای شاخص قیمت مصرفکننده اغلب بهعنوان معیار مفیدی در خصوص تأثیر سیاست اقتصادی دولتها در پاسخ به شرایط اقتصادی داخلی آنها در نظر گرفته میشوند.
آمار CPI هزینههای افراد حرفهای، افراد خود اشتغال یا بیکار، افرادی که درآمدشان زیر آستانه فقر فدرال است و افراد بازنشسته را شامل میشود. افراد روستایی، مزرعهدار، نیروهای مسلح و افرادی که در زندان یا تیمارستان هستند، جزو این محاسبات لحاظ نمیشوند. کالاها و خدمات خاصی برای محاسبه CPI استفاده میشوند که در ادامه آنها را میآوریم:
- غذاها و نوشیدنیها: این بخش شامل قیمت شیر، قهوه، غلات صبحانه، مرغ، شراب، میان وعدهها و وعدههای غذایی کامل است.
- مسکن: این بخش شامل اجاره خانه، رهن یا اجاره معادل تملیک، مبلمان اتاق خواب و نفت کوره است.
- پوشاک: این بخش شامل لباسهایی است که قیمت آنها کاملا فصلی است.
- حمل و نقل: این بخش شامل بنزین، وسائل نقلیه جدید، کرایه خطوط هوایی و بیمه وسایل نقلیه است.
- مراقبتهای پزشکی: این بخش شامل خدمات پزشکی، داروهای تجویزی و سایر لوازم پزشکی، مراقبتهای چشمی و خدمات بیمارستانی است.
- آموزش و ارتباطات: این بخش شامل خدمات تلفن، شهریه دانشگاه، هزینه پست، نرم افزارهای کامپیوتری و سایر لوازم جانبی کامپیوتر است.
- تفریح: این بخش شامل هزینههای حیوانات خانگی، تلویزیون، تجهیزات ورزشی و هزینههای سایر سرگرمیها است.
- سایر: این بخش شامل خدمات شخصی مانند مراقبتهای زیبایی، خدمات مالی، هزینههای تشییع جنازه، تنباکو و محصولات دخانی است.
همچنین هزینههای دولتی مانند هزینههای فاضلاب و آب، عوارض خودرو، هزینههای ثبت نام خودرو، مالیات فروش، مالیات غیرمستقیم و سایر مالیاتها نیز در آمار CPI لحاظ میشوند
علاوهبر آمار تورمی، آمار تورم خالص (Core CPI) نیز منتشر میشود. این آمار همان آمار تورم منهای هزینههای انرژی و مواد غذایی است. از آنجایی که هزینههای انرژی و مواد غذایی بیش از یک چهارم هزینههای مصرف کنندگان را تشکیل میدهد و این هزینهها نوسانات قیمتی بسیار بالایی دارند، ممکن است تفسیر دادههای تورمی را مشکل کنند.
نرخ بهره واقعی چگونه محاسبه میشود؟
البته این کار سادهای است. تنها کافی است نرخ CPI را از نرخ بازده رایج در اقتصاد کم کنید. در این حالت بازده واقعی به دست میآید. سپس این نرخ بازده واقعی را در اقتصادهای مختلف بررسی کنید. اقتصادی که بیشترین نرخ بازده واقعی را داشت، پتانسیل کافی برای ورود سرمایه را دارا است.
به عنوان مثال، اگر تورم در ایالات متحده در حال افزایش باشد، اما نرخهای بازده اوراق این کشور ثابت باقی بمانند، متوجه میشویم که نرخ بهره واقعی در این کشور در حال کاهش است. این مساله یک فاکتور منفی برای دلار امریکا است. چرا که سرمایهگذاران ترجیح میدهند سرمایه خود را به کشورهایی با نرخ بهره واقعی بالا منتقل کنند.
از سوی دیگر اگر نرخ CPI در حال کاهش باشد، اما نرخهای بازده ثابت باقی بمانند، نرخ بهره واقعی افزایش مییابد. در این صورت سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در ایالات متحده اقدام میکنند و این وضعیت دلار آمریکا را در برابر ارزهایی که نرخ بهره واقعی پایینتری دارند، افزایش میدهد.
منبع: Daily FX و منابع دیگر
شاخص هزینه مصرف شخصی یا Personal Consumption Expenditures
شاخص هزینههای مصرف شخصی یا PCE آماری است که نمایانگر مخارج خانوار در یک دوره مشخص است. شاخص قیمت PCE تغییرات قیمت کالاهای مصرفی و خدمات تبادل شده در اقتصاد ایالات متحده را اندازهگیری میکند. شاخص هزینههای مصرف شخصی یک معیار مالی است، اندازهگیری میکند که مصرفکنندگان پول خود را چگونه روی کالاها و خدمات خرج میکنند.
CPI شناخته شدهترین شاخص اقتصادی است و معمولاً مورد توجه بیشتر رسانه ها قرار می گیرد. اما فدرال رزرو ترجیح میدهد هنگام اندازهگیری تورم و ثبات اقتصادی کل ایالات متحده از شاخص قیمت PCE استفاده کند.
شاخص قیمت PCE همچنین با داده های به دست آمده از گزارشهای کسب و کار توزین میشود که نسبت به گزارش مصرف کننده مورد استفاده CPI قابل اطمینانتر است. از طرف دیگر، CPI جزئیات شفافتری را در گزارش ماهانه خود ارائه میدهد. به همین ترتیب، اقتصاددانان میتوانند تغییرات قیمت دستههایی مانند غلات، میوه، پوشاک و وسایل نقلیه را با وضوح بیشتری ببینند.
تفاوت دیگر بین شاخص قیمت PCE و CPI این است که شاخص قیمت PCE از فرمولی استفاده میکند که امکان محاسبه تغییر در رفتار مصرف کننده را حتی در کوتاه مدت هم دارد. این تنظیمات در فرمول CPI انجام نشده است.
هزینه های مصرف شخصی یک نگاه اجمالی به چگونگی پیشرفت اقتصاد دارد. وقتی مردم بدون هیچگونه تردیدی هزینه میکنند، معمولاً به این معنی است که اقتصاد به خوبی پیش میرود. اما وقتی هزینه آنها کاهش می یابند، این مسئله به مشکلات موجود در تصویر کلی اقتصادی اشاره دارد.
منبع: Investopedia
نرخ بهره Interest Rate
نرخ بهره (Interest Rate) هزینه وام گرفتن پول است که معمولا به صورت درصد سالانه بیان میشود.
نرخ بهره یک عنوان عام برای هر نوع نرخ وامستانی است که سود بانکی نیز میتواند شامل آن باشد. با این حال، عموما هنگامی که در ادبیات بانکداری مرکزی صحبت از نرخ بهره میشود، منظور نرخ بهره تامین مالی بانکهای تجاری است. به عنوان مثال هنگامی که فدرال رزرو نرخ وجوه فدرال را دو درصد تعیین میکند، منظور این است که فدرال رزرو، بانکهای تجاری را با نرخ سالانه ۲ درصد تامین مالی میکند.
بانک مرکزی هر کشور، یک نهاد مستقل است که وظیفه کنترل تورم را برعهده دارد. یکی از راههایی که بانکهای مرکزی به کمک آن بر روی تورم تاثیر میگذارد، تعیین نرخ بهره است.
موسسات بانکی با استفاده از نرخ یک شبه، تامین مالی عملیات روزانه خود را انجام میدهند. نرخ بهره بانک مرکزی میتواند مستقیما با تغییر این نرخ وام یک شبه بر روی وامهای کوتاه مدت تاثیر بگذارد. در ایالات متحده، فدرال رزرو میتواند با خرید و فروش اوراق خزانهداری و سایر اوراق بهادار، بر سایر نرخهای بازار نیز تاثیر بگذارد.
به عنوان مثال، هنگامی که یک بانک مرکزی اوراق بهادار دولتی را خریداری میکند، پول نقد را به بازار تزریق میکند که این پول میتواند برای وام استفاده شود. در این صورت بانکها نقدینگی بیشتری برای ارائه وام دارند بنابراین نرخهای وامدهی کاهش پیدا میکند.
- بازده اوراق بلند مدت خزانهداری نسبت به انتظارات تورمی و همچنینپیشبینی نرخ وجوه فدرال واکنش بیشتری نشان میدهد.
نرخ بهره معمولا به بهره سالانهی بدهیهای ایجاد شده با پرداخت وام یا سپرده پس انداز، مانند حسابهای بازار پول یا گواهی سپرده اشاره دارد. اوراق قرضه معمولا تا زمان سررسید، بهره میاندورهای ثابتی را پرداخت میکند که به آن کوپن (Coupon) میگویند. وقتی یک شرکت اوراق قرضه منتشر میکند، نرخ کوپن و بازده با هم مطابقت دارند، اما این شرایط همین طور باقی نمیماند چرا که اوراق قرضه معامله میشوند و قیمت آنها نوسان میکند.
هرچه زمان سررسید اوراق قرضه بیشتر باشد، حساسیت آن نسبت به تغییرات نرخ بهره بیشتر است. به عنوان مثال اگر اوراق قرضه خزانهداری ۳۰ ساله با کوپن ۷ درصد به فروش برسد، قیمت اوراق خزانهداری ۳۰ ساله با کوپن ۵ درصد به شدت کاهش پیدا میکند. چرا که تفاوت ۲ درصد پس از ۳۰ سال تفاوت قابل توجهی ایجاد میکند. اما اوراق قرضه پنج ساله با کوپن مثلا دو درصد، درآمد آنچنانی را در طول عمر خود ایجاد نمیکند.
با کاهش نرخ بهره، فعالیتهای اقتصادی با ارزانتر شدن وامستانی، تحریک میشوند و مصرفکنندگان و مشاغل به افزایش هزینهها و سرمایهگذاری تشویق خواهند شد. نرخ بهره بالا برعکس عمل میکند. نرخ بهره بالا با افزایش هزینه وامستانی برای بانکها، مشاغل و مصرف کنندگان، فعالیتهای اقتصادی را محدود میکند. فدرال رزرو با تنظیم نرخهای کوتاه مدت، سرعت اقتصاد را در سطحی پایدار حفظ میکند تا تورم بسیار بالا یا بسیار پایین رخ ندهد.
با ظهور علائم تورم، نرخ بهره (و بازده اوراق قرضه) افزایش مییابند. اگر بانک فدرال متوجه شود که اقتصاد برافروخته (Overheating) شده است، بانکداران در بانکهای مرکزی، نرخ بهره را برای کاهش فعالیت اقتصادی و مهار افزایش قیمتها، افزایش میدهند. هنگامی که تورم کاهش پیدا میکند، اگر بانک مرکزی احساس کند که این کاهش تورم منجر به رکود میشود (Recession)، نرخها را کاهش میدهند.
بانک فدرال نمیخواهد تورم خیلی پایین باشد چراکه این امر باعث کاهش هزینهها و فعالیت اقتصادی میشود. معمولا بانکهای مرکزی سطح تورم دو درصدی را به عنوان نرخ بهینه تورم در نظر میگیرند. در مجموع هدف از بالا و پایین کردن نرخ بهره، دستیابی به تورم پایدار و پایین، رشد اقتصادی پایدار و حداکثر اشتغال است.
در صورت کاهش نرخ بهره، شرکتها میتوانند هزینه وامستانی خود را کاهش دهند. این موضوع منجر به افزایش سرمایهگذاری و هزینهها شده و در نتیجه درآمد و سود نیز افزایش پیدا میکنند. با افزایش نرخ بهره، تقاضا برای کالا و خدمات کاهش مییابد و سود شرکتها تحت تاثیر قرار میگیرد و قیمت سهام کاهش پیدا میکند.
نرخ بهره همچنین میتواند با تاثیر بر بازده اوراق، بازده بورس را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی نرخ بهره و بازده اوراق قرضه افزایش پیدا کنند، سرمایهگذاران ممکن است بازده بالاتر در بازار درآمد ثابت را جذابتر از سرمایهگذاری سهام بدانند.
منبع: Daily FX
آمار فرصت های شغلی و گردش نیروی کار (JOLTS)
دادههای JOLTS ماهانه، به صورت فصلی و غیرفصلی تنظیم میشود و همچنین به منطقه، صنعت و تعداد نیروی کار نیز تقسیمبندی میشود.
برای تهیه گزارش JOLTS، دفتر آمار کار از بین بیش از ۹.۴ میلیون کسبوکار نمونهای شامل ۲۰۷۰۰ کسبوکار غیر از کسب و کارهای کشاورزی و کارفرمای دولتی را برای پاسخ به سؤالات نظرسنجی درباره تعداد کل نیروهای کسبوکار، فرصتهای شغلی جدید، استخدام و جدایی از شغلها، انتخاب میکند.
JOLTS ضمیمه گزارش شغلی ماهانه دفتر آمار کار است، و آمار حقوق و دستمزد ایالات متحده و نرخ بیکاری را تخمین میزند.
به طور کلی، هر گونه افزایش در آمار فرصتهای شغلی برای اقتصاد ایالات متحده خوب است و بنابراین انتظار خواهیم داشت که شاخصهای سهام ایالات متحده افزایش یابد. این امر برای رشد دلار آمریکا نیز خوب است. و برعکس، وقتی میبینیم که آمار فرصتهای شغلی کمتر منتشر میشود، برای اقتصاد ایالات متحده و همچنین برای بازارهای سهام ایالات متحده و دلار نیز بد خواهد بود.
منبع: Investopedia
شاخص PMI یا شاخص مدیران خرید (Purchasing Managers’ Index)
یکی از مهمترین دادههای اقتصادی است که مسیر اصلی اقتصاد را در بخشهای تولیدی و خدماتی مشخص میکند. این داده به طور خلاصه نشان میدهد که آیا شرایط بازار، همانطور که توسط مدیران خرید مشاهده میشود، در حال انبساط، ثبات یا انقباض است. هدف PMI ارائه اطلاعات در مورد شرایط فعلی و آتی کسبوکار به صاحبان، تحلیلگران و سرمایهگذاران شرکتها است.
PMI بر مبنای نظرسنجی ماهانهای است که برای مدیران ارشد بیش از ۴۰۰ شرکت در ۱۹ بخش اصلی صنعت ارسال میشود. نحوه تعیین این شرکتها بر اساس سهمی است که آنها در تولید ناخالص داخلی ایالات متحده دارند. گزارش PMI چند حوزه اصلی کسبوکار را شامل میشود: سفارشات جدید، سطح موجودی، تولید، زمان تحویل تامینکنندگان و اشتغال.
دادههای PMI توسط چند نهاد مختلف منتشر میشوند، اما مهمترین و معتبرترین آنها ISM و S&P Global هستند. این دو موسسه، به صورت مستقل این دادهها را منتشر میکنند. S&P Global دوبار در ماه دادههای PMI را منتشر میکند که در تقویمهای اقتصادی با نام Flash PMI یا IHS Markit PMI شناخته میشوند.
علت تفاوت در PMI خروجی از موسسات ISM و S&P Global
- ISM: این موسسه بیش از ۳۷۵ شرکت را از بخشهای مختلف در سراسر ایالات متحده برای شاخص غیرتولیدی خود بررسی میکند. این شاخص به چهار مولفهی سفارشات جدید، فعالیتهای تجاری، اشتغال و تحویل تامین کنندگان وزن یکسان میدهد. سه مولفه اول به صورت فصلی تعدیل میشود، اما برای مولفه تحویل تامین دهندگان، فاکتور فصلی چندان متغیر نیست.
- S&P Global: این موسسه بیش از ۴۰۰ شرکت را در ایالات متحده پوشش میدهد. برای بررسی آنها بهجز چهار مولفهای که ISM بررسی میکند، دو مولفه دیگر شامل کسبوکارهای جدید و انتظارات تجاری را نیز در محاسبات خود، اعمال میکند. همچنین تلاش میشود تعدیلات فصلی در نظر گرفته شود.
- وزن هر یک از بخشهایی که درباره آن نظرسنجی میشود در شاخص موسسه ISM یکسان و مساوی ۲۰% در نظر گرفته شده است، اما PMI موسسه S&P Global برای هر بخش وزن مخصوصص را در نظر دارد که با هم مساوی نیستند.
یکی دیگر از دلایل تفاوت در این آمارها، این است که به طور کلی شاخصهایی که بر پایه نظرسنجی هستند، در ذات خود مقداری خطا دارند. این خطا میتواند از سوگیریهای شناختی حاصل شود. به عنوان مثال، ممکن است یک مدیر به اشتباه تصور کند که شرکت تحت کنترلش طی یک ماه گذشته عملکرد بدتری داشته است، حال آنکه ممکن است اینگونه نباشد.
همچنین ثابت شده است که شرکتهایی که عمدتا در حال رشد هستند، انگیزه بیشتری برای شرکت در این نظرسنجیها دارند. ممکن است مدیران شرکتهایی که رو به افول هستند، یا در آستانه ورشکستگی هستند، اساسا حاضر به پاسخگویی به سوالات نشوند. بنابراین، این مساله ممکن است تفاوت معناداری در شاخصی که دو موسسه گزارش میکنند، ایجاد کند.
این شاخص و دادههای مرتبط با آن که ماهانه توسط ISM از نظرسنجیها به دست میآیند، ابزارهای تصمیمگیری حیاتی برای مدیران در بخشهای مختلف محسوب میشوند. به عنوان مثال، یک خودروساز، تصمیمات تولید را بر اساس سفارشات جدیدی که از مشتریان در ماههای آینده انتظار دارد، میگیرد. این سفارشات جدید، به تصمیمات مدیریت در رابطه با خرید دهها قطعه و مواد اولیه مانند فولاد و پلاستیک جهت میدهد. همچنین تراز موجودی فعلی، میزان تولیدی را که تولیدکننده برای تکمیل سفارشات جدید نیاز دارد و نگه داشتن مقداری موجودی برای پایان ماه را مشخص میکند.
تامین کنندگان نیز بر اساس PMI تصمیم میگیرند. تامین کننده قطعات برای یک تولید کننده، گزارش PMI را دنبال میکند تا میزان تقاضای آتی برای محصولات خود را تخمین بزند. تأمینکننده همچنین میخواهد بداند که مشتریانش چه مقدار موجودی در دسترس دارند، که بر میزان تولید نیز تأثیر میگذارد.
اطلاعات PMI در مورد عرضه و تقاضا بر قیمتهایی که تامین کنندگان میتوانند مطالبه کنند، تاثیر میگذارد. برای مثال، اگر سفارشات جدید سازنده در حال افزایش باشد، ممکن است قیمت برای مشتری را افزایش دهد و افزایش قیمت را از تامینکنندگان خود بپذیرد. از سوی دیگر، زمانی که سفارشات جدید کاهش مییابد، ممکن است سازنده مجبور شود قیمتهای خود را پایین بیاورد و هزینه کمتری برای قطعاتی که خریداری میکند، بپردازد. یک شرکت میتواند از PMI برای کمک به برنامهریزی بودجه سالانه، مدیریت تعداد کارکنان و پیشبینی جریان نقدی استفاده کند.
سرمایهگذاران همچنین میتوانند از شاخص PMI به عنوان یک اندیکاتور پیشرو بهره ببرند. جهت روند در PMI میتواند از قبل، تغییرات در روند فعالیتهای اقتصادی و تولیدی مانند تولید ناخالص داخلی، تولید صنعتی و اشتغال را پیشبینی کند.
- علیرغم اینکه تفسیر رایج این است که هرچه PMI بالاتر باشد، بهتر است، اما بانکهای مرکزی از افزایش شدید PMI راضی نخواهند بود. آنها علاقهای به PMI بالای ۶۰ ندارند، بلکه بیشتر تثبیت PMI حوالی ۵۵ را بهترین حالت در نظر میگیرند که نشان دهندهی رشد اقتصادی با سرعتی منطقی و مداوم است.
شاخص مدیران خرید تولیدی یا PMI تولیدی (Manufacturing PMI)
یک شاخص برجسته و پیشرو در اقتصاد کلان است که برای پیشبینی وضعیت رونق و یا رکود بخش تولیدی اقتصاد استفاده میشود. به وسیله شاخصهای PMI میتوان تخمین خوبی از شاخص تولید ناخالص داخلی، وضعیت اشتغال و تورم در آینده به دست آورد.
- در اینجا کلمه تولیدی (Manufacturing) حاکی از آن است که این آمار، صنایعی را در برمیگیرد که کالاهای فیزیکی تولید می
- کنند. خدمات دیگری که در قبال آن هزینه پرداخت میکنید مانند رستورانها، هتلها و یا حتی هزینه نظافتچی منزلتان در گروه شاخص مدیران خرید بخش خدمات قرار میگیرند که متفاوت با این شاخص است.
PMI تولیدی (Manufacturing PMI)، نتیجه مجموعهای از پاسخهای یک نظرسنجی است که توسط مدیران خرید ۳۰۰ غول تولیدی ایالات متحده آمریکا تکمیل میشود.
بخش تولید کالاها در ایالات متحده، حدود ۲۰٪ از شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) را تشکیل میدهد، از این رو PMI تولیدی یک شاخص اقتصادی قابل توجه در این زمینه است. بخش تولید، اصلیترین بخشی است که فعالیت های اقتصادی درون کشور را هدایت میکند. بنابراین بر سایر صنایع وابسته مانند حمل و نقل، نیروی کار و غیره تأثیر میگذارد.
همبستگی تاریخی بین تولید ناخالص داخلی واقعی (با احتساب تاثیر تورم) و داده های تولیدی ISM حدود ۸۵٪ است که بسیار عدد قابل توجهی است. مزیت اصلی مطالعه PMI تولیدی این است که این شاخص، یک شاخص اقتصادی پیشرو است. این جمله به این معنا است که با کمک این داده، میتوان تولید ناخالص داخلی واقعی را زودتر پیشبینی کرد و آن را مبنای تحلیل خود از انتظارات بازار قرار داد.
- از این رو، عدد بالای ۵۰ برای این شاخص، نشان دهنده رشد متوسط کل اقتصاد است و عدد پایین تر از ۵۰، نشانگر انقباض و رکود احتمالی در وضعیت اقتصاد است.
هرچه عدد اعلامی از ۵۰ بیشتر و به ۱۰۰ نزدیکتر باشد، برای اقتصاد و در نتیجه برای ارز آن کشور بهتر است. این رونق میتواند سلامت اقتصاد را به نمایش بگذارد و در آینده، بانک مرکزی را مجاب کند که به سمت سیاست های انقباضی و افزایش نرخهای بهره حرکت کند.
منبع: forex.academy
شاخص PMI بخش تولیدی ISM
ISM مخفف عبارت Institute for Supply Management به معنای موسسه مدیریت عرضه است. این موسسه فعالیتهای اقتصادی را در دو بخش تولیدی و خدماتی مورد سنجش قرار میدهد. انتشار ماهیانه دادههای ISM شامل اطلاعات کلیدی نظیر تغییرات در سطح تولید میشود.
دادههای این مؤسسه از بین گروه بسیار بزرگی از مدیران خرید جمعآوری میگردد؛ از این رو، دادههای یادشده میتواند شاخص قابل اعتمادی برای فعالیتهای اقتصاد جهانی و متعاقبا ارزش ارزها تلقی شود. اوضاع اقتصادی یک کشور عموما با زنجیره تامین آن کشور تعریف میشود. به همین دلیل، انتشار اخبار مربوط به دادههای PMI بخش تولیدی و غیرتولیدی مؤسسه ISM با حساسیت بالایی ازسوی معاملهگران در سراسر دنیا رصد میشود.
در اولین روز کاری هر ماه، سه نظرسنجی ISM در بخشهای تولیدی، ساختو ساز و خدمات منتشر میشود. شاخص مدیران خرید ISM (یا بهاختصار PMI) شامل یک نظرسنجی از میان ۴۰۰ مدیر خرید فعال در بخش تولیدی میشود. دادههای این مدیران خرید عموما ۵ حوزه مختلف را پوشش میدهد:
- موجودی انبار
- استخدام
- سرعت تحویل تامینکننده
- سطح تولید
- سفارشات جدید مشتریان
بعلاوه، شاخص PMI بخش ساختمانی در دومین روز کاری و شاخص PMI بخش خدمات نیز در سومین روز کاری هر ماه ازسوی موسسه ISM منتشر میشود. معاملهگران برای تعیین میزان ریسک بازار در هر برهه زمانی، این دادهها را زیر نظر میگیرند.
- شاخص تولید ISM یا PMI تولیدی، تغییرت سطح تولید در سراسر ایالات متحده را نسبت به ماه گذشته اندازهگیری میکند. شاخص تولید ISM یک شاخص ترکیبی است که سفارشهای جدید، تولید، اشتغال، سفارشات تحویل شده توسط تامین کنندگان و موجودیها را اندازهگیری کرده و به هرکدام وزن یکسان میدهد. این عوامل به صورت فصلی تنظیم میشوند تا عوامل فصلی از گزارش حذف شوند.
اگر شاخص PMI بالای ۵۰ باشد، یعنی بخش تولیدی اقتصاد نسبت به ماه قبل رشد کرده است، اگر مساوی پنجاه باشد، بدون تغییر بوده است و اگر زیر ۵۰ باشد، یعنی بخش تولید نسبت به ماه قبل دچار انقباض شده است. بنابراین شاخص تولید ISM، به سرمایهگذاران یک دید کلی ارائه میدهد تا بتوانند شرایط اقتصادی کشور را بهتر درک کنند. زمانی که شاخص در حال افزایش است، سرمایهگذاران منتظر بهبود وضع اقتصادی هستند، سهام شرکتها میتوانند رشد کنند و بازار اوراق قرضه معمولا افت میکند، چرا که سرمایهگذاران به سمت داراییهای ریسکپذیر حرکت میکنند.
منبع: Daily FX
گزارش NFP یا (nonfarm payroll)
به تعداد مشاغل غیر کشاورزی ایجاد شده طی یک ماه گذشته در ایالات متحده میگویند، در اقتصاد آمریکا NFP یک شاخص مهم اقتصادی است و حتی به عنوان مهمترین شاخص اقتصادی موثر بر بازارها نیز شناخته میشود. این عدد تعداد کل مشاغل اضافه شده به استثنای بخش کشاورزی، شاغلین دولتی، افراد شاغل در منزل و شاغلین سازمانهای غیرانتفاعی را طی ماه میلادی قبل از انتشار آن نشان میدهد.
- انتشار NFP عموما سبب تحرکات بزرگی در بازار فارکس میشود چرا که مستقیما با معیشت مردم و هزینهکرد آنها در ارتباط است. حدود دو سوم تولید ناخالص داخلی ایالات متحده را بخش مصرفکنندگان تشکیل میدهد. در نتیجه هرچه بیکاری بیشتر باشد، مصرف کنندگان نیز مصرف کمتری خواهند داشت و در نهایت تولید ناخالص داخلی کاهش مییابد. بنابراین، دادههای اشتغال مستقیما با تولید ناخالص داخلی در ارتباط بوده و یک معیار مهم برای رصد اقتصاد ایالات متحده است.
بنابراین اگر نرخ بیکاری بالاتر از حد معمول باشد، اینگونه برداشت میشود که اقتصاد پایینتر از ظرفیت واقعی خود کار میکند و سایستگذاران سعی در تحریک آن خواهند داشت. یک سیاست پولی تسهیلی و محرک، شامل نرخ بهره پایینتر و کاهش تقاضا برای دلار میشود.
نرخ بیکاری در گزارش NFP نشان دهنده تعداد افرادی است که به طور فعال در جستجوی شغل هستند، اما هنوز شغلی پیدا نکردهاند. این گزارش به صورت درصدی از کل نیروی کار محاسبه میشود. توجه داشته باشید که محاسبه این رقم از محاسبه آمار اشتغال جدا است. آمار NFP با استفاده از آمار حقوقی و دستمزدی که در اداره کار ثبت میشود، محاسبه میگردد. هر کسب و کار رسمی در ایالات متحده موظف است میزان حقوق و دستمزدی که به کارمندان و کارگران خود میپردازد، در سامانه اداره کار ثبت کند، با این حال، آمار بیکاری بر اساس تعداد افرادی که جویای کار هستند، محاسبه میشود.
علاوهبر افرادی که در جستجوی کار هستند و افرادی که در مشاغل موقت شاغل هستند، کسانی هستند که اساسا در بازار کار فعالیت ندارند. نرخ مشارکت، یک جزء کلیدی از گزارش اشتغال NFP است. این نرخ تعداد افرادی را که در سن اشتغال هستند و در بازار کار نیز حضور دارند، نشان میدهد. با کمک نرخ مشارکت متوجه میشویم چند درصد از جمعیت در بازار کار حضور دارند و همچنین چه تعداد از افراد در بازار کار حضور ندارند، این افراد ممکن است دانشجویان، افرادی که به دنبال توسعه مهارت خود هستند، مادران خانهدار، افراد از کار افتاده و ناتوان یا حتی افراد بیمهارتی باشند که از یافتن شغل دلسرد شدهاند.
معمولا پس از رکودهای اقتصادی نرخ مشارکت کاهش پیدا میکند. زیرا افراد پس از چند ماه جستجو برای شغل، از یافتن کار دلسرد میشوند. همچنین ممکن است در طی رکود، مهارتی که آنها طی سالها کسب کردهاند، دیگر کارآمد نباشد. بنابراین، بانکهای مرکزی عمدتا به دنبال آن هستند که نرخ مشارکت را تا جایی که امکان دارد، بالا نگه دارند یا سیاستهای تسهیلی را تا جایی حفظ کنند که نرخ مشارکت به سطح پیش از رکود بازگردد.
- گزارش اشتغال NFP میزان تغییرات در دستمزدها را نیز نشان میدهد. افزایش دستمزد میتواند برایفدرال رزرو بسیار مهم باشد، چرا که نشان دهنده احتمال افزایش تورم است. هنگامی که سیاستهای تسهیلی آنقدر ادامه پیدا کند که بازار به سطح اشتغال کامل برسد، کسب و کارها برای جذب افراد بیشتر مجبور به افزایش دستمزدها میشوند. اگر این افزایش دستمزد به قدری نباشد که افراد بیشتری را وارد بازار کار کند، شاهد افزایش تورم خواهیم بود.
منبع: Daily FX و منابع دیگر
شاخص سفارشات کالا های بادوام (Durable goods orders)
شاخص سفارشات کالاهای بادوام، نشان دهنده تغییرات میزان سفارشات جدید کالاهای بادوام در مدت زمانی مشخص است که توسط تولیدکنندگان داخلی، این سفارشات انجام شدهاست. تغییرات در ارزش کل سفارشات این کالاها در هر ماه، در دو نسخه اندازهگیری و منتشر میشود.
کالاهای بادوام عموما اقلام گران قیمتی هستند که میزان دوام و میزان استفاده از آنها به بیش از سه سال میرسد. در نتیجه، شرکتها آنها را به ندرت و فقط در صورت نیاز شدید و یا توسعه آن واحد صنعتی خریداری میکنند.
شاخص سفارشات کالاهای بادوام میتواند اطلاعاتی راجع به رونق در تولید و فروش کارخانهها در آینده ارائه دهد. عموما تولیدات کارخانجات یا سرمایهبر هستند و یا کاربر. هنگامی که سرمایهگذاری بر روی ماشین آلات کاهش پیدا میکند، کارخانهها مجبور هستند برای جبران آن قسمت از کارخانه که اتوماسیون در آن شکل نگرفته است و یا دارای ماشینآلات قدیمیتری است، کارمند بیشتری استخدام کنند. این موضوع اگرچه بیکاری را کاهش میدهد اما حاشیه سود شرکتها را نیز در بلندمدت کاهش خواهدداد.
کسبوکارها و مصرف کنندگان معمولا زمانی کالاهای بادوام را خریداری میکنند که اطمینان داشتهباشند اقتصاد رو به بهبودی است. بنابراین، افزایش در سفارشات نشان دهنده روندی صعودی در رونق اقتصاد است. همچنین میتواند باعث افزایش قیمت سهام شرکت در آینده نیز باشد
- آمار دادههای سفارشات کالاهای بادوام اغلب ممکن است ناپایدار باشند و احتمال اعمال تجدید نظر در آنها نیز وجود دارد. بنابراین سرمایهگذاران و تحلیلگران معمولا از میانگین چند ماهه به جای استفاده از دادههای یک ماه، استفاده میکنند.
منبع: Investopedia
شاخص احساسات مصرفکننده میشیگان MCSI یا (UoM Consumer Sentiment)
یک نظرسنجی در مورد سطح اطمینان مصرفکننده در ایالاتمتحده است که توسط دانشگاه میشیگان بهصورت ماهانه انجام میشود. این شاخص، احساس مردم را در مواردی نظیر سلامت شرایط مالی فعلی، چشمانداز کوتاهمدت اقتصاد و رشد اقتصادی بلندمدت در نظر گرفته و بهصورت کلی شاخص مفیدی است. این شاخص هر ماه در دو نسخه منتشر میشود، دانشگاه میشیگان نتایج اولیه نظرسنجی خود را اواسط هر ماه و نتایج نهایی را در پایان ماه منتشر میکند.
افزایش یا کاهش این شاخص در پیشبینی انبساط و انقباض اقتصادی بسیار کابردی است.
منبع: Investopedia
شاخص سفارشات کارخانجات (Factory Orders)
یک شاخص اقتصادی است که ارزش دلاری کالاهای کارخانجات را نشان میدهد. سفارشات کارخانجات به دو گروه عمده کالاهای بادوام (Durable) و غیر بادوام (non-durable) طبقهبندی میشوند. این گزارش جامعتر از گزارش کالاهای بادوام است چرا که گزارش سفارشات کارخانجات به بررسی روندها در صنایع میپردازد.
هنگامی که سفارشات کارخانجات افزایش مییابد، معمولا نشانهای از گسترش اقتصاد است، زیرا نشان میدهد که مصرف کنندگان کالا و خدمات بیشتری را مصرف میکنند. تقاضای بالا به نوبه خود، خرده فروشان و تامین کنندگان را ملزم میکند تا چیزهای بیشتری را از کارخانهها سفارش دهند. پس از آن سرمایه گذاران خارجی از طریق بازار سهام یا ارز در کشور سرمایهگذاری میکنند، این امر برای اقتصاد مثبت تفسیر میشود.
همچنین افزایش سفارشات کارخانجات میتواند به این معنی باشد که تورم نزدیک است. افزایش تورم میتواند زمینهساز افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی آن کشور باشد که به نوبه خود تقاضا برای ارز آن کشور را افزایش میدهد.
از طرف دیگر، وقتی سفارشات کارخانجات کاهش مییابد، اقتصاد معمولاً منقبض میشود، به این معنی که تقاضای کمتری برای کالاها و خدمات وجود دارد، بنابراین خرده فروشان سفارش های زیادی را انجام نمیدهند. وقتی این موضوع در گزارشها منعکس میشود، سرمایهگذاران تمایل دارند که روی اقتصاد نظر منفی داشته باشند و از سرمایهگذاری در چنین اقتصادهایی دوری کنند
منبع: Investopedia
آیا این مقاله مفید بود؟
از ۱ تا ۵ چه امتیازی میدهید؟
میانگین امتیاز از رای
اولین نفر باشید که رای میدهد!